ارتباط بین پرخوری و اعصاب + تغذیه و سلامتی
ارتباط بین پرخوری و اعصاب + تغذیه و سلامتی
نکاتی درباره ی پرخوری عصبی
شاید خیلی از افراد را دیده باشید که وقتی عصبی میشوند به تنها کاری که پناه میبرند، خوردن است و سعی میکنند با این کار اعصاب خود را آرام کنند. از طرف دیگر افرادی هستند که از غذا خوردن ترس دارند چراکه فکر میکنند هر لقمهای تبدیل به بالاترین کالری میشود.
با این حال بخور، نخورهای افراطی در افراد همه نشانه یک بیماری شناخته شده بهنام اختلال در خوردن است. اختلالات خوردن به دو دسته اصلی تقسیم میشوند؛ اختلال پرخوری عصبی و دسته دیگر بیاشتهایی عصبی. البته اختلال خوردن تعریف نشده یکی دیگر از مشکلات در حیطه اختلال خوردن است.
بهطور کلی ثابت شده که اختلال در خوردن در هر مرحلهای که باشد، با هر شدت و ضعفی، باید درمان شود و جزء بیماریهای دشوار است. دکتر زینب علیمددی متخصص اعصاب و روان، برد تخصصی روانپزشکی دانشگاه تهران و دانشجوی دکترای تغذیه دانشگاه ایران درمورد این بیماری و علائم آن بیشتر توضیح میدهد.
پرخوری عصبی یا بولیمیا به بیماریای گفته میشود که فرد در خوردن غذا کنترلی ندارد و بیش از اندازه و در حجم زیاد شروع به میل کردن غذا میکند.در اکثر مواقع بیماران دو بار در هفته دچار این حالت یعنی پرخوری عصبی میشوند و ناخواسته شروع به خوردن غذا میکنند.
افرادی که آشنایی کامل با این بیماری ندارند، فکر میکنند که فرد بیمار بعد از پایان پرخوری مشکلی ندارد و مجدد به روال زندگی عادی برمیگردد، درصورتی که اینطور نیست؛ فرد بهعلت پرخوری بیش از اندازهای که کرده، احساس عذابوجدان میکند.
بهعنوان مثال دائما با خود کرار میکند «چرا من این کار را انجام دادم؟» یا «کاش آنقدر پرخوری نمیکردم» و از این دست جملات را با خودش مرور میکند. این بیماران بهدلیل احساس ندامتی که دارند، ممکن است به رفتارهایی رو بیاورند که افراطی و غیرطبیعی باشد.
بهعنوان مثال ورزش را در ساعات طولانی انجام میدهند یا سعی میکنند با تحریک حلق غذا را برگردانند. همچنین برخیها داروهایی مصرف میکنند که مسهل یا ادرارآور هستند. با این روشها سعی میکنند پرخوری غیرارادی خود را جبران کنند.
یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است دامنگیر این دسته افراد یعنی پرخورهای عصبی شود، افسردگی است، چراکه بعد از مدتی این افراد از اندام خود احساس رضایت ندارند و به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند. همچنین مشکل اضطرابی را هم میتوانیم به دیگر عوارض پرخوری عصبی اضافه کنیم.
پس در یک جمعبندی کلی میتوان گفت پرخوری عصبی با مشکلات روانی ازجمله افسردگی و اختلالات اضطرابی همراه است. اختلال الکترولیت بدن یکی دیگر از عوارضی است که سراغ افرادی میآید که سعی میکنند با تحریک حلقشان استفراغ کنند،
چراکه اگر پتاسیمی که داخل شیره معده است خارج شود، باعث کاهش پتاسیم خون میشود و بهدنبال این عملکرد، فرد دائما بیحال است و ضعف بدنی دارد. همچنین اگر از انگشتان دست برای تحریک حلق استفاده کنند ممکن است حلق زخم شود. با این حال رفتارهای افراطی که برای پاکسازی از سمت فرد بیمار انجام میشود
هر کدام عارضهای بهدنبال دارد که برخی از این عوارض جبرانناپذیر هستند.هر یک از این روشهای ذکر شده خالی از عوارض نیستند، بهعنوان مثال مصرف داروهای ملین یا ادرارآور اگر بهدرستی مصرف نشوند بعد از مدتی بدن با کمبود ویتامین مواجه میشود همچنین عملکرد دستگاه گوارش دچار اختلال و فرد مبتلا به یبوست میشود.
پاکسازی سیستم گوارشی میتواند مشکلات جسمی متعددی را بهوجود آورد ازجمله آسیب دیدن دندانها به علت اسید معده و مشکلات قلبی و کلیوی بهخاطر تخلیه نمک بدن. بیاشتهایی عصبی دسته دیگری از بیماری اختلال خوردن است. فردی که به این بیماری دچار است تمایلی به خوردن غذا ندارد.
همچنین دائما خود را یک فرد چاق معرفی میکند، در صورتی که در واقعیت خبری از چربیهای اضافه نیست؛ این افراد ترس زیادی از چاق شدن دارند. کماشتهایی عصبی بسیار خطرناکتر از بیماری پرخوری عصبی است، چراکه سیر بیماری در افراد بسیار خطرناک است تا جایی که ممکن است
به بستری شدن فرد و درنهایت مرگ او منجر شود. شاید نمونه این بیماری را در افرادی که شغل مدلینگ دارند، دیده باشید که در واقعیت وزنشان کمتر از حد طبیعی است اما فکر میکنند بدهیکل و چاق هستند یا اگر مراقب نباشند بهزودی چاقی سراغشان خواهد آمد.این افراد برایشان مهم نیست
که تا چه اندازه وزن کم کردهاند و هر اندازه که لاغر باشند بازهم خود را چاق میبینند. بهطور کلی این افراد با اینکه لاغر هستند بازهم از رژیمهای لاغری سخت و کمکالری پیروی میکنند. ترس از خوردن کربوهیدرات و شوری دارند. همچنین وسواس شدید به کالریها، میزان چربی و ترکیبات غذاها دارند.
این افراد همیشه میخواهند ترکیبات دقیق مواد غذایی، میزان مصرف روغن آنها و نحوه طبخ آنها را بدانند. گاهی اوقات ترس آنها از مواد غذایی باعث میشود حتی در مهمانیها هم شرکت نکنند.این اختلال تا حد زیادی هم به پرخوری و هم به کماشتهایی شباهت دارد؛ البته با این تفاوت که پرخورهای عصبی وقتی به پرخوری رو میآورند بعد از طی شدن دوره باز هم ممکن است احساس عذابوجدان داشته باشند
اما هیچ تلاشی برای پاکسازی معده انجام نمیدهند؛ یعنی سعی نمیکنند با انجام دادن ورزشهای سنگین یا تحریک کردن حلق و استفراغ غذای خورده شده را به نحوی دفع کنند. همچنین در این اختلال تمام ویژگیهای تشخیصی غذایی در فرد مبتلا دیده نمیشود.
بهعنوان مثال در زنان تمام معیارهای بیاشتهایی عصبی وجود دارد اما قطع عادت ماهانه در فرد دیده نمیشود یا فرد دچار کاهش وزن نشده و وزنش در محدوده طبیعی قرار دارد. حتی ممکن است فرد تمام معیارهای پرخوری عصبی را داشته باشد اما تکرار رفتارهای
بیشخوارانه و جبرانی آن کمتر از دو بار در هفته و به مدت کمتر از سه ماه انجام شود.بهطور کلی ژنتیک میتواند تاحدودی در ابتلا به این دسته از بیماریهای عصبی تاثیرگذار باشد، بهخصوص اگر فردی در خانوادهاش دچار اختلال خوردن باشد. در مجموع خانمها نسبت به آقایان بیشتر درمعرض اختلال خوردن هستند.
سابقه اختلال خلقی، افسردگی و اضطراب، افراد را مستعد ابتلا به این بیمار میکند. یک نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که رابطه مختل با مادر در دوران کودکی میتواند یک پیشزمینه برای ابتلا به اختلال خوردن در افراد مستعد باشد.
بهعنوان مثال مادری که رفتار کنترل کنندهای دارد و قصد دارد تمام رفتارهای کودک بهخصوص در زمینه خوردن را کنترل کند، میتواند تاثیرگذار باشد. حتی این دسته از مادران بهدنبال کودک راه میافتند تا او را ترغیب به خوردن غذا کنند. حتی برعکس این مورد هم وجود دارد؛
یعنی مادر نسبت به تغذیه و خورد و خوراک کودک بیتوجه باشد. این الگوهای رفتاری اشتباه ممکن است در آینده کودک را درمعرض مشکل اختلال خوردن قرار دهد.این افراد بهدلیل ابتلا به کماشتهایی عصبی،
از اختلال هورمونی هم برخوردارند به اندازهای که در خانمها پدیده قاعدگی قطع میشود. اغلب این بیماران در کنار بیاشتهایی عصبی، دچار پوکی استخوان میشوند و علتش هم این است که بدنشان با کمبود مواد مغذی مواجه است
و به بیماری سوءتغذیه گرفتار هستند. درنهایت باید گفت بیمارانی که مبتلا به کماشتهایی عصبی هستند اگر بهموقع به فکر درمان نباشند ممکن است جان خود را از دست بدهند.